.....
از آن عِشق...
از آن حَریمِ شیرین ....
چه هِلهِله ای دَر سینه ام به پا بود !!
[ حَرامَش باد ]
....
#دلارا_ادیب
☘️
نشسته ام بر طاقِ طاقت ،،
پاهایم را ،، تاب می دهم ...
حوصله ام که سر برود !!
[ خـــــواهم پــــــــرید... ]
...
......
در آغوشم بگیر و [ نجاتم بده ...]
قاتلی به دنبال من است !!
که گاه به گاه در آیــــنه ها می بینمش ....
#داستایوفسکی
آن که پیمانهی عشقت به زر و سیم فروخت
تـــــو چرا جام غمش را ،، به مسی نفروشی؟
#حسین_نورمحمدی
همیشه از دست نمیدید که بهترشو به دست بیارید!!
بعضی وقتا از دست میدید چون :
نتونستین خوب نگهش دارید ...
و این بارها در مواجهه با آدما ،، به شما یادآوری میشه ...